کد مطلب:39069
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
چرا بعد ازفوت حضرت رسول وباتوجه به اينكه حضرت علي جانشين نشده بود درصورتيكه پيامبر ايشان راهم دريوم الدار وهم در روز 18 ذي الحجه به جانشيني خود انتخاب كردند و با توجه به اينكه درقرآن هم آياتي در اين زمينه آمده و اشاره اي هم درحديث جابر داريم آيا مي شود گفت كه مردم آن حضرت راقبول نكردند ؟
حوادث سياسي واجتماعي بسترها و انگيزه هاي مختلفي دارد كه با حضور در آن جامعه در مقطع بروز حادثه و هوشياري كامل و يا پژوهش وكنكاش در علل و حوادث ، و آسيب شناسي صحيح از آن جامعه، قابل تحليل است.
يكي ديگر ازحوادث عجيب وفوق العاده خطرناك كه بعد از ارتحال پيامبر ( به قوع پيوست انحراف درخلافت وجانشيني پيامبر ( با وجود ده ها دليل وبرهان روشن برحقانيت اميرالمؤمنين علي (است كه به برخي ازعلل اشاره مي گردد :
1 ـ عدم نهادينه شدن ارزشها دردرون مسلمين برغم تلاشهاي طاقت فرساي پيامبر ( براي زدودن اخلاق و رفتار جاهلي و تعصبات بي پايه و اساس و جايگزين نمودن تقوي و ديگر ارزشها برهمين اساس امام علي ( فرمودند:
(( براي حفظ اصل دين ازمخالفت باخلفا دست كشيدم .))
2 ـ سوء استفاده از ناآگاهي؛ و ناتواني تحليل صحيح ازمسائل جاري توسط عموم مسلمين به گونه اي كهعُمَر
مي گفت علي را به خلافت برنگزيديم چون :
1 ـ حضور فراوان درجبهه داشته ؟!
2 ـ داراي سن كم و فاقد تجربه كهنسالان است.
(( اتفاقا جريانهاي تاريخي هم همين راحكايت مي كند يعني جامعهشناسي مسلمين راهمينطور نشان ميد هد . لهذا عمر گفت: ماكه علي را به خلافت انتخاب نكرديم ، حيطةً علي الاسلام بود، يعني براي اسلام احتياط كرديم ، زير بارش نمي رفتند ، قبول نمي كردند.
يا در جاي ديگر كه با ابن عباس صحبت مي كرد به او گفت: قريش اين كار را صحيح نمي ديد كه امامت درهمان خانداني باشد كه نبوت هم در همان خاندان بوده . يعني گفت نبوت كه درخاندان بني هاشم پيدا شد طبعا براي بني هاشم امتياز شد. قريش حساب كرد كه اگر خلافت هم در اين خاندان باشد همه امتيازات از آن بني هاشم مي شود. ازاين جهت بود كه قريش نسبت به اين مطلب كراهت داشت ابن عباس هم جوابهاي خيلي پخته ايبه او د اد . آياتي را از قرآن در اين زمينه خواند كه جوابهاي بسيار پخته اي است.
بنابراين در جامعه مسلمين يك وضعي بوده است كه به عبارت ها وزبان هاي مختلف بيان شده است. قرآن به آن صورت مي گويد، عمر همان رابه بيان وصورت ديگري مي گويد. يامثلا مي گفتند علي (ع) ازباب اينكه درجنگ هاي اسلامي خيلي ازافراد وسران عرب راكشته است ومردم عرب هم مردم كينه جويي هستند وبعد ازآنكه مسلمان شدند نيز كينه پدركشي وبرادركشي آنها نسبت به علي محفوظ بود ، [ براي خلافت مناسب نيست ] عده اي ازاهل تسنن هم مي خواهند همين ها را عذري به حساب آورند ، مي گويند درست است كه افضليت ومقام و ارجحيت علي (ع) روشن بود ولي اين جهت هم بود كه خيلي دشمن دار بود. بنابراين يك نوع نگراني در زمان پيغمبر وجود داشته است براي تمرد ازاين يك دستور. شايد سر اينكه قرآن اين آيات را با قرائن و دلايل ذكر كرده اين است كههرآدم بي غرضي مطلب را بفهمد، ولي نخواسته مطلب رابه صورتي درآورد كه آنهايي كه مي خواهند تمرد بكنند ، تمردشان به صورت تمرد د رمقابل قرآن واسلام درآيد . كانه مي خواهد بگويد : آنها به هرحال تمرد مي كنند پس تمردشان به شكلي درنيايد كه به معني طرد قرآن دركمال صراحت باشد؛ اقلا يك پرده اي بتوانند برايش درست كنند اين است كه ما ميبينيم آيه تطهير رادر وسط آن آيات قرار مي دهد ، ولي هرآدم فهيم و عاقل و مدبر ومتدبري مي فهمند كه اين ، چيز ديگري است . آيه : اليوم اكملت را آنطور قرار مي دهد و آيه ياايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك رااينطور .))(1)
3 ـ تطميع وتهديد مخالفين
(( اين مخالفتها گاهي ازجانب افراد به صورت فردي صورت مي گرفت وگاهي ازجانب قبائل وبه صورت دسته جمعي ودررابطه باهريك ازاينها ازجانب باند كودتا اقدامات متعدد ومزورانه اي صورت گرفت.
الف - تطميع : آنهم با وعده قدرت و شركت درحكومت ويا با پول و درهم و دينار ـ عده اي راباوعدهقدرت و حكومت به طمع انداختند و آنها را خريدند ، مثل عثمان و در راستاي همين سياست به نزد عباس عموي علي (رفتند و به او پيشنهاد شركت در خلافت رانمودند، اما او دست رد به سينه آنها زد .(2) و عده اي ديگر را هم با درهم و دينار و بخشش مال و اموال ، همچون ابوسفيان وطلحه واسيد بن حضير و . . . به ابوسفيان كه مأمور جمع آوريزكاتهاي شهر بزرگ طائف بود تمامي آنچه را كه جمع آورده بود به عنوان حق السكوت بخشيدند(3)و و مقداد راآنگونه زدندكه سلمان مي گويد: گردنم همچون غدّه اي ورم كرد و بالا آمد.(5)واگر علي (ع) به فريادش نرسيده بود او راكشته بودند. بريده اسلمي را به دستور عمر زدند و از مسجد بيرون كردند ، آنهم به سبب اينكه در مسجد به ابوبكر مي گفت : اين حديثي كه تواز پيامبر نقل مي كني كه نبوت و خلافت در يك نسل جمع نشود، دروغ است وشما همان دو نفري هستيد كه رسول خدا ( به شما فرمود : خدمت علي برويد و به ولايت او برمؤمنين تسليم شويد وشما هم گفتيد : آيا دستور خدا ورسول است؟ و آن حضرت هم فرمود : آري. بريده اسلمي مي گفت: شما
دروغگوييد و به خدا قسم در شهري كه تو امير آن باشي سكونت نمي كنم . پس آنگاه به دستور عمر او را زدند و به بيرونش انداختند. (6)مالك بن نويره را كه به ابوبكر اعتراض مي كرد كه از منبر رسول خدا پايين بيا كه آنجا جايگاه علي است ؛ زدند و از مسجد بيرون انداختند .(7) و همين باعث شد كه اوّلي ، خالدبن وليد را براي كشتن او مأمور كند.(8) و مقداد را آنچنان زدند كه اگر علي (ع) به فريادش نرسيده بود و او را از زير مشت ولگدهاي آنان نجات نمي داد او را كشته بودند.(9)وحباب بن منذر آن بزرگ صحابي ومجاهد بدري رابا آن همه سابقه د رخشان به جرم اينكه درسقيفه دربرابر ابوبكر شمشير كشيده بود وخلافت اوراقبول نكرده بود درهمان سقيفه اوراگرفته ولگدكوبش كردند ودهانش راپرازخاك نمودند. (10) وام ايمن (پرستار پيامبر(ص)) راهم كه به آنها اعتراض مي كرد، به دستور عمر ازمسجد بيرون انداختند(11) ام ايمن مي گفت: اي ابوبكر چه زود حسدونفاق خودراظاهر كردي)) (12)
4- ترورمخلفين : نظير سعدابن عباده
5- ايجاد رعب و وحشت در جامعه و سختگيري نسبت به مخالفين، نظير آتش زدن خانه زهرا ي اطهر ( .
---------------------------------------------------------
1- نقل از كتاب امامت و رهبري شهيد مطهري (ره)
2- كتاب سليم بن قيس ج 2 ص 574/ بحار، ج 28 ، ص 284 . شرح ابن ابي الحديد ، ج 2 ، ص 44 (ابن ابي الحديد تصريح مي كند كه علت اين كار آرام كردن مخالفيني بود كه محورشان علي (ع) بوده است )
3- بحار ،ج 28 ص 327 به نقل از سقيفه جوهري / شرحابن ابي الحديد ج 2 ص 44 / عقدالفريدج 2ص249 .
4- امالي شيخ مفيد ، ص 49 و 50 / شرح ابن ابي الحديد ج 6 ص 48
5- كتاب سليم بن قيسج2 ص 593
6- همان / بحار ، ج 28 ص 300
7- بحار ، ج 30 ، ص 488
8- همان
9- بيت الاحزان ،ص 123
10- الغدير ، ج 7 ، ص 77 و76 / شرح ابن ابي الحديد ج 6 ص 40/قاموس الرجال تستري ج 3 ص 67/ انساب الاشراف ج 1 ص 582 .
11- كتاب سليم بن قيس ج 2 ص 593
12-به نقل از كتاب چشمه در بستر سيد مسعود آقائي صص 66-68
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.